آیین نوروزی
104 صفحه
انتشارات نگاه
چاپ اول، 1392
5000 تومان

خوندنش واقعاً لذت‌بخشه. حتی اگه بعضی داستانا رو قبلاً توی همشهری داستان خونده باشید، دوباره خوندنشم خوبه. داستان‌های کتاب مثل پازل‌هایی هستند که تیکه‌هاش به طرز غیر قابل توصیفی با هم ارتباط دارن. کتاب پر از موقعیت‌های جذاب و جزئیات درخشان از زندگی واقعی و امروزیه. یه جورهایی خوشحالم که همچین داستانایی نوشته می‌شه و همچین چیزایی ثبت می‌شه. یه واقعیت‌های ظریفی از ذهن آدما و روابطشون که هرکسی نمی‌بینه و کمتر کسی می‌تونه اینقدر تأثیرگذار ثبتشون کنه. این جور چیزا رو نه توی بحث روان‌شناسی و جامعه‌شناسی می‌شه نشون داد، نه حتی تو بقیه شکل‌های هنر مثلاً سینما. اینا همون چیزاییه که باعث می‌شه هنوز «داستان» منحصر به فرد باشه.
انتخاب بین داستان‌های کتاب کار سختیه. ولی فکر کنم «هانا» یکی از بهترین داستان‌ها باشه. «آفتاب تهران» به نظرم پایان‌بندی شتاب‌زده‌ای داره و خیلی نمی‌تونه خوب تیکه‌های اون پازل عجیبی که معمولاً تو همه‌ی داستانا کنار هم می‌ذاره رو سر هم کنه. با این حال همه داستان‌ها خوبن و به خوندنش می‌ارزن.

جالب این‌جاست که مادرم هیچ‌وقت راجع به کلاسش حرفی نزد. حتی مگنت‌ها را هم به ما نشان نداد و فقط زدشان به در یخچال. فکر به کلاس گل‌سازی مادرم به اندازه‌ی کافی حالم را گرفت ولی تیر خلاص را وقتی خوردم که بیرون بودم و دیدم مادرم بهم اسمس زده. نوشته بود: «شروین کی میایی خونه». جمله‌اش علامت سؤال نداشت چون بلد نبود باید کدام دکمه را بزند تا علامت سؤال بیاید روی صفحه.